🎥 دانلود سریال As We See It 2022 (آن طور که ما فکر می کنیم) دوبله فارسی بدون سانسور 📥

داستان سه هم اتاقی اوتیسمی که راهی برای زندگی مشترک پیدا و برای یافتن چیزهای مشابه در زندگی تلاش می کنند.
جک، هریسون و ویولت سه هم خانه ای هستند که هر کدام درگیر بیماری اوتیسم است. آنها تلاش می کنند تا در زندگی شخصی و حرفه ای خود پیشرفت کنند و...

جهت دانلود سریال As We See It 2022 (آن طور که ما فکر می کنیم) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس چسبیده فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.

من در مورد این نمایش مطمئن بودم که می‌توانست مرحله‌ای باشد به سوی تصویرسازی بهتر ما افراد نامتعادل ذهنی، و واقعیتی که شخصیت‌های درون‌گرا از نظر پزشکی توسط سرگرمی‌کنندگان درون‌گرا از نظر پزشکی بازی می‌شوند، یک نکته مثبت بزرگ است. با این حال، من متقاعد نمی‌شوم که یک مقاله‌نویس عصبی می‌تواند داستان‌های نامتعادل ذهنی را بازگو کند و آشنایی با نویسنده‌ای که با صحبت‌های مربوط به عدم تعادل شیمیایی صحبت می‌کند، بسیار مأیوس‌کننده است، گردهمایی که بسیاری از افراد محلی آن را به دلیل تاسف‌انگیز بودن شیوه‌ای که به آن پرداخته‌اند، نوعی تحقیر می‌دانند. ما روزنامه‌نگاران با استعداد ذهنی نامتعادل زیادی در این سیاره وجود دارند، توضیح خوبی وجود ندارد که ما نباید اجازه داشته باشیم داستان‌های خودمان را بگوییم.

جدی‌ترین موضوع در این نمایش مندی بود. او اساساً یک قهرمان عصبی است که به گام‌های نجات دهنده سفید ادامه می‌دهد. اغلب شخصیت‌های نامتعادل ذهنی در داستان او نقش دارند. علاوه بر این، او به عنوان یک کارگر کمکی وحشتناک است - اهداف را به سمت افراد نامتعادل ذهنی در پرتو رویکردهای عصبی تایپیک به زندگی روزمره هدایت می کند و باعث می شود هریسون برای پاسخگویی ملموس از درمان باز بودن استفاده کند که کارساز نیست. باز بودن فقط پاسخگویی را بالا می برد و مشکل را افزایش می دهد. به هیچ وجه نیازی نیست که او را مجبور به پوشش و شرایط نامناسب کنند تا خانواده اش را راضی کند و جوانی پیشنهاد می کند که چیدمان سایه ها و محافظ های گوش را از دست بدهد.

شخصیت های نامتعادل ذهنی کاهش یافتند. به کلیشه‌های ضعیف.

جک فکر می‌کند در حال پنهان‌کاری است و به‌عنوان عصب‌تایپیک در می‌آید، با این حال این شخصیت به عنوان سست، بی‌ادب، غیرانسانی و بی‌همدل بازی می‌کند. افراد نامتعادل روانی فاقد همدردی، افسانه ای مخرب است، اغلب برعکس این امر صادق است و تعداد قابل توجهی از ما با همدردی بیش از حد مواجه می شویم. با این حال، من تمایل به مکاتبات کسل کننده و مستقیم دارم، اما به طور استثنایی به احساسات دیگران توجه دارم و عمیقاً به آنها اهمیت می دهم. با فرض اینکه من واقعاً لغزش می‌کنم و به طور مبهم چیزی می‌گویم که باعث ناراحتی کسی می‌شود، متعاقباً احساس وحشتناکی می‌کنم و در مورد آن نشخوار می‌کنم، این یک پاسخ معمولی است. فردی که از نظر ذهنی نامتعادل است و محجبه است، با افراد بی‌اخلاق نمی‌چرخد، ممکن است واقعاً خوشایند باشد تا جایی که از خود عبور می‌کند و مدتی بعد وقتی در انزوا قرار می‌گیرد با خستگی برخورد می‌کند، این شامل برخی سقوط‌های قابل توجه است. پاسخ جک به یافته‌های پدرش فوق‌العاده عملی بود و صحنه کباب کردن او در مطب پزشک متخصص، موقعیتی مقایسه‌ای را در زندگی من نشان می‌دهد. من برای قطعات محجوب این شخص ارزش قائل بودم - چرخیدن، تکان دادن، اکولالیا، لطیف بودن برای بو کردن.

اشتیاق ویولت برای استقلال یک خط داستانی بسیار آزاردهنده بود. شخصیت برادرش به‌خاطر رفتار کنترل‌کننده و بولدوزرکننده‌اش مستحق تحلیل‌های بسیار بیشتری بود و به‌طور غیرقابل انکاری بیش‌تر از آنچه که شایسته بود، شفقت داشت. ساده لوحی و ضعف او در روابط قلبی و جنسی با حقیقت بسیاری از برخوردهای روانی نامتعادل زنان بسیار سازگار است. سوء استفاده غم انگیز طبیعی است. اساسا مندی توصیه کرد که می توان به او جهت کاوش در جهان و ردیابی ارتباط محافظت شده و صدا را داد، اما این مایه شرمساری است که اخیراً نشان داده نشده است. ردیابی آرامش از اسباب‌بازی‌های ظریف و چیزهایی که معمولاً «برای بچه‌ها» هستند، در بین ما عادی است.

هریسون به‌خاطر ویژگی‌های پاسخگوی لمسی‌اش به طور قابل توجهی مستحق راحتی و حمایت بیشتری بود و من از صحبت کردن خانواده‌اش با وجود حسن نیتش متنفر بودم. . در مورد این شخص چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد زیرا او اساساً پشتوانه داستان مندی است. پاسخ‌دهی ملموس آگورافوبیا نیست، ناراحتی نیست (بلکه می‌تواند باعث تنش شود) و قطعاً فشار دادن تکنیک مناسبی نیست، تموم می‌شود اما هزینه‌ای دارد.

داگلاس ممکن است این کار را انجام داده باشد. یک فرد خردسال اما یکی از موارد مورد علاقه من بود.

درهای باز و ناموفق بی شماری وجود داشت - برای نشان دادن افراد نامتعادل ذهنی که آزاد هستند (ما وجود داریم)، برای نشان دادن کسانی که با شرایط همزمان زندگی می کنند، برای نشان دادن ترنس ها افراد غیرعادی، چندگانه یا متخصص از نظر ذهنی نامتعادل، برای نشان دادن افراد درونگرا از نظر پزشکی با نقص علمی یا غیرکلامی، برای نشان دادن افراد نامتعادل ذهنی که به شدت در منطقه محلی نامتعادل ذهنی در سراسر جهان شرکت دارند و حامیان تنوع عصبی هستند و از این کار خوشحال هستند. هویت پزشکی درونگرا.

اگر فصل دومی وجود داشته باشد، انتظار من این است که مندی رفته باشد یا آن را جمع کند و صداهای نامتعادل ذهنی به میزان قابل توجهی در آهنگسازی قفل شده باشند.

همچنین ممکن است واقعاً بخواهم مفسران مختلف را ترغیب کنم که انتظار نداشته باشند تجربه درونگرای پزشکی را با توجه به اینکه والدین یا همراه با فردی نامتعادل روانی هستند یا با افراد درونگرا از نظر پزشکی کار کرده اند، درک کنند. این معادل نیست، و به همان اندازه ناخوشایند که گویی یک فرد سفیدپوست جرات درک تجربه تاریک را داشته باشد، زیرا آنها یک همراه تاریک یا یک فرد مستقیم دارند که ادعا می کند تجربه عجیب و غریب را درک می کند. به احتمال زیاد شما آن را زندگی نکرده‌اید، نمی‌دانید و صرفاً در مورد صداهای درونگرای پزشکی صحبت می‌کنید و ما در حال حاضر به اندازه کافی کوچک شده‌ایم.

ما اینجا هستیم، ما می تواند خودمان را نمایندگی کند.

برای نمایش کافی بود که بیش از دو روز آن را گذراندم و در آن مدت به فکر کردن درباره همه چیز ادامه دادم. علاوه بر این، بسیار عالی بود که آنها سعی کردند انواع مختلف عدم تعادل ذهنی را برطرف کنند، و مطمئناً از سرگرمی‌کنندگان درونگرا از نظر پزشکی استفاده کنند. به هر حال، من به عنوان فردی نامتعادل از نظر ذهنی، در اکثر موارد دیدگاهی ناخوشایند در مورد نحوه به تصویر کشیدن آن داشتم.

به نظر می رسید که سرگرم کننده ها ماهر باشند. به عنوان مثال یک بخش وجود دارد که در آن ما می بینیم که شخصیت ها به عنوان یکی از ویژگی های نمایش باشگاه تئاترشان در حال حرکت هستند. ما می‌توانیم تفاوت معقولی را در نحوه حرکت و صحبت شخصیت‌ها در مقابل تماشاگر ببینیم، برخلاف اینکه چگونه سرگرمی‌ها شخصیت‌ها را در زندگی معمولی‌شان به تصویر می‌کشند.

من به همین ترتیب، چند دیدگاه را دوست داشتم. به تصویر کشیده شدند. به عنوان مثال وقتی جک اخبار وحشتناکی دریافت می کند، اول در مورد اخراج شدن از کار و سپس در مورد از بین رفتن پدرش. در دو مورد، او در یک مثال معقول پاسخ می دهد، به عنوان مثال، به صفر رساندن غذا و بحث در مورد خرید مورد انتظار خود از Roomba. من آن را کاملاً جذاب دیدم. این نوعی رفتار است که در واقع در برخی موارد باعث می‌شود تماشاگران به اشتباه فرد نامتعادل ذهنی را وحشی ببینند. در حالی که در این نمایش بیشتر به چشم می خورد که روشی برای مواجهه با زمان های بخصوص سخت است. به هر حال، به نظر نمی‌رسید که بخش‌هایی از شخصیت جک به‌طور قابل پیش‌بینی ترکیب شده باشد. به عنوان مثال، او عموماً به‌عنوان بی‌اهمیت نسبت به همه نشان داده می‌شود، قطعاً بیش از هرکسی که من ملاقات کرده‌ام، در واقع، با این حال هنوز به اندازه کافی مراقب اعمال عادی است تا متوجه شود که گرفتن اطلاعاتی در مورد وزن او بی‌ادبانه است.

من عاشق روشی بودم که آنها یک زن را به عنوان فردی که به از دست دادن باکرگی خود دل بسته بود، انتخاب کردند. به نظر می‌رسد که این روشی برای بررسی این موضوع باشد، بدون اینکه به کلیشه «اوتیستیک‌های مرد همگی ناخوشایند هستند» کشیده شویم.

یک دیدگاهی که می‌توانستم بدون آن انجام دهم، نحوه قابل توجه شخصیت‌های عصبی بود. در نمایش بودند از عکس‌ها و تکه‌های خاص، این تصور را داشتم که «در صورتی که شخصیت‌ها اوتیسم باشند، شبیه به همراهان» است. با این حال، به نظر می رسید که بیشتر شبیه به مراقب عصبی آنها است که قهرمان اصلی نمایش بود. علیرغم اینکه شخصیت‌های درون‌گرا از نظر پزشکی نقش‌های بزرگی داشتند هنوز هم بسیار عالی بود.

به نظر می‌رسید که همه شخصیت‌های نامتعادل ذهنی کمک زیادی می‌کردند. در حالی که این برای برخی در واقعیت معتبر است، همه افراد این کار را نمی کنند. به نظر می‌رسید که وقتی یک نفر جانبی داشتند که کار خودش و جای خودش را داشت، تنظیم‌تر شد. بنابراین، وقتی معلوم شد که او در حال ارائه نادرست بوده است و اکثراً توسط مردمش حمایت می‌شود، تا آخر عصبانی شدم. این امر برای خم ویولت مفید بود، اما به نظر می رسید این پیام را منتقل می کند که "خب بدیهی است که هیچ یک از این مبتلایان به اوتیستیک واقعاً زندگی آزاد ندارند. در هر صورت که به نظر می رسد، به احتمال زیاد چنین است. یک دروغ." این تصویری است که احتمالاً برای هر یک از ما که از مسئولیت‌های خود کاملاً آزاد بوده‌ایم، مضر است.

هر وقت شخصیت‌های نامتعادل ذهنی مستقیماً با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کردند، به نظر می‌رسید که این یا بیانگر آن باشد. آنها متکبر بودند، روشی سریع برای نشان دادن داده‌های مربوط به طرح که در داخل گردآوری به اشتراک گذاشته می‌شوند، یا به احتمال زیاد در یک نمای «اووو، آیا با هم شیرین نیستند» به تصویر کشیده شده‌اند. این یک قطعه خسته کننده بود. انتظار داشتم ارتباط آنها با یکدیگر کلیدی تر برای نمایش باشد. اگرچه تمام تداعی‌های اساسی آن‌ها با شخصیت‌های NT است.

به نظر می‌رسد شخصیت مندی بیش از اینکه چگونه او را به تصویر کشیده است، معیوب‌تر باشد. به نظر می رسد بسیاری از مردم همچنان به او می گویند که او چقدر درستکار است و چگونه او چنین موهبتی با شخصیت های درونگرای پزشکی دارد. با این حال، فکر می‌کردم برخی از رفتارهای او اصلاً عالی نیست. به عنوان مثال، جک به این نکته اشاره می‌کند که چگونه پوزخند مداوم و عبارات متقاعدکننده بی‌مصرف او باعث شد که او احساس ضعف کند. من با توجه به این واقعیت که آن را به عنوان متواضع و خمیده به من دوید موافق هستم. با این حال، به نظر می رسید که نمایش معتقد نیست که ما باید با او موافق باشیم. علاوه بر این، به نظر می رسید چند کار او شکستن محدودیت ها باشد. به عنوان مثال، اگر کسی به من بگوید که باید علاوه بر یکی دیگر به مهمانی ببرم، مشکلی نیست.

من نیز می‌توانستم بدون اینکه چگونه نمایش به نظر می‌رسد که ویولت را هدایت می‌کند، این کار را انجام دهم. به ارتباط نزدیک با فرد اضافی درونگرا از نظر پزشکی، زیرا او فردی شایسته بود که واقعاً او را ترجیح می داد. او صریحاً در یکی از راهنماها گفت که هیچ شیفتگی واقعی نسبت به او احساس نمی کند. زمانی که یک فرد خردسال به او گفت: "من هرگز با شخصی که دوستش ندارم در شهر بیرون نرفته ام"، این امر به شکلی ناخوشایند و سطحی به تصویر کشیده شد، اما برای من راهنمایی فوق العاده ای به نظر می رسید.